اسرائیل پکن را هم تهدید می‌کند؟

شورای آتلانتیک آورده است: افشای ارزیابی‌های اطلاعاتی اسرائیل پیامی به چین می‌دهد که پس از وقایع ۷ اکتبر، اسرائیل دیگر چنین فعالیت‌هایی را تحمل نمی‌کند و ممکن است علیه آنها اقدام کند. هدف این پیام متقاعد کردن چین به دوری از روند بازسازی تسلیحات ایران است.

به گزارش تحریریه، اندیشکده «شورای آتلانتیک» در تحلیلی به پاسخ این پرسش پرداخت که «آیا همکاری نظامی محتاطانه چین و ایران در حال رسیدن به نقطه عطف است؟»

در این گزارش می خوانیم:

در اواسط ماه اوت، رسانه‌های اسرائیلی «یدیعوت آحارونوت» با استناد به منابع ناشناس اطلاعاتی غربی گزارش دادند که چین «در واقع اکنون در حال بازسازی» زرادخانه موشکی ایران پس از جنگ دوازده روزه بین ایران، اسرائیل و ایالات متحده است. این گزارش هیچ جزئیاتی ارائه نمی‌دهد و توسط دولت چین تأیید نشده است، اما این اتهامات نامشخص از آن زمان در روزنامه‌های غربی تکرار شده‌اند. این موضوع حدس و گمان‌های زیادی را درباره دلیل دخالت چین در یک درگیری که به نظر می‌رسید مایل به اجتناب از آن باشد، برانگیخته است.

در واقع، دخالت چین در برنامه موشکی ایران چیز جدیدی نیست. این همکاری به آغاز برنامه موشکی ایران پس از جنگ ایران و عراق در سال ۱۹۸۸ بازمی‌گردد، زمانی که حکومت تهران تولید موشک را در اولویت قرار داد. پس از تحمل سال‌ها حملات موشک‌های اسکاد عراق به شهرهای ایران، موشک‌ها به یک جزء مرکزی از استراتژی نظامی تهران تبدیل شدند. برای این منظور، ایران به شرکای خارجی، به ویژه کره شمالی و چین، برای دسترسی به فناوری و آموزش مهندسان خود تکیه کرد. چین نهایتاً موشک‌های بالستیک برد کوتاه و همچنین موشک‌های کروز و ضدکشتی را به ایران تحویل داد. به طور مشخص، پکن نه تنها در این دوره به برنامه موشکی ایران کمک کرد، بلکه در سال ۱۹۸۸ موشک‌های بالستیک برد متوسط DF-3 را به عربستان سعودی فروخت.

با این حال، ایران به سرعت هدف ساختن صنعت دفاعی داخلی برای توسعه و تولید موشک را دنبال کرد. در نتیجه، حضور چین نسبتاً کوچک باقی ماند. پکن کمتر روی فروش سیستم‌های آماده تمرکز داشت و بیشتر بر ارائه تخصص علمی و قطعات خاص به مجتمع نظامی-صنعتی ایران تمرکز کرد. به طور مشخص، چین به مهندسان ایرانی در پیشرفت سیستم‌های پیشران و هدایت زرادخانه‌شان کمک کرد. تحلیلگران نظامی برآورد می‌کنند که موشک‌های بالستیک ایرانی مانند شهاب-۳ یا فتح-۱۱۰ به قطعات چینی وابسته بودند. در واقع، برخی از موشک‌هایی که ایران به حزب‌الله لبنان و حوثی‌های یمن تحویل داده بود، باور بر این است که کپی‌هایی از موشک‌های چینی C-704 و C-802 بودند. در ازای این کمک‌های فنی، چین نفت ایران را با قیمت تخفیف‌دار دریافت می‌کرد.

برای سازمان‌های اطلاعاتی غرب، ماهیت این همکاری بسیار سخت‌تر از صادرات سلاح‌های تکمیل‌شده قابل ردیابی است. انتقال دانش یا فناوری‌های دوگانه نیز توجه کمتری را جلب می‌کند، که آگاهی عمومی درباره این تبادلات را بسیار دشوار می‌سازد. دولت‌های آمریکا، از دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون در دهه ۱۹۹۰، حمایت پکن از برنامه موشکی ایران را محکوم کردند، اما این موضوع هرگز به مسئله اصلی در دستور کار واشنگتن تبدیل نشد.

ممکن است گفته شود که این تحولات به بیش از سه دهه پیش بازمی‌گردد و مربوط به دوره‌ای است که چین هنوز قدرت جهانی امروزی نبود. کشتار میدان تیان‌آنمن در سال ۱۹۸۹ تصویر بین‌المللی پکن را خدشه‌دار کرده بود و تعامل آن با جامعه جهانی محدودتر بود. به عنوان مثال، چین هنوز به رژیم کنترل فناوری موشکی نپیوسته است و تنها در سال ۱۹۹۲ به معاهده عدم اشاعه پیوست.

با این حال، قابل توجه است که همکاری موشکی چین و ایران هرگز کاملاً متوقف نشده است. در واقع، در اواخر آوریل ۲۰۲۵—تنها یک ماه پیش از آغاز کمپین هوایی اسرائیل علیه ایران—وزارت خزانه‌داری آمریکا شش نهاد چینی و شش فرد را مسئول تأمین «مواد پیشران» برای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعلام کرد که برای تولید سوخت جامد موشک‌های ایران استفاده می‌شود. باز هم به دلیل ماهیت فنی این تبادلات، این بیانیه پوشش عمومی محدودی داشت.

در این زمینه، گزارش‌های اخیر رسانه‌های اسرائیلی نشان‌دهنده نقطه عطفی در تعامل چین با ایران نیست، اما زمان‌بندی آن به چند دلیل اهمیت دارد. اول، این گزارش‌ها نیاز حیاتی ایران به بازسازی زرادخانه‌اش پس از جنگ دوازده روزه را برجسته می‌کند.

پیش از حمله ۷ اکتبر ۲۰۲۳ حماس به اسرائیل و درگیری منطقه‌ای بعدی، استراتژی نظامی ایران بر موشک‌های بالستیک و مجموعه‌ای از نیروهای نیابتی در خاورمیانه (از جمله حزب‌الله، حوثی‌ها، جهاد اسلامی فلسطین و دیگران) به عنوان ابزاری بازدارنده علیه اسرائیل تکیه داشت. امروزه، عملیات نظامی اخیر اسرائیل به شدت این شرکای غیر دولتی را تضعیف کرده است و دیگر قادر به فراهم آوردن عمق استراتژیک برای تهران نیستند. در نتیجه، مؤثرترین راه برای سپاه پاسداران جهت بازسازی بازدارندگی قابل قبول علیه اسرائیل، بازسازی موجودی موشکی است.

با توجه به خسارات وارد شده توسط حملات هوایی اسرائیل به انبارها و کارخانه‌های موشکی، روند نوسازی تهران طولانی و پرهزینه خواهد بود. کارشناسان مستقل معتقدند این روند حداقل یک سال طول می‌کشد تا به سطح قبل از جنگ دوازده روزه در ژوئن برسد. برای این کار ایران به حمایت خارجی نیاز دارد. روسیه انتخاب آشکاری است. مسکو سال‌هاست که سامانه‌های پدافند هوایی ایران را تامین می‌کند و همکاری نظامی بین مسکو و تهران طی دو سال گذشته افزایش یافته است، چرا که ایران پهپادهایی برای تقویت کمپین نظامی روسیه در اوکراین فراهم کرده است. اما درگیری طولانی مدت با کیف بیشتر منابع روسیه را خالی کرده و صنعت دفاعی آن نمی‌تواند نیازهای ایران را برآورده کند. بنابراین، مجتمع نظامی-صنعتی چین موقعیت بهتری برای پاسخگویی به نیازهای سپاه پاسداران دارد.

علاوه بر سنجش میزان همکاری فعلی پکن و تهران، زمان‌بندی این گزارش‌ها به دلیل حدس و گمان‌های فراوان درباره جنگ جدید بین اسرائیل و ایران اهمیت دارد. افشای ارزیابی‌های اطلاعاتی اسرائیل پیامی به چین می‌دهد که پس از وقایع ۷ اکتبر، اسرائیل دیگر چنین فعالیت‌هایی را تحمل نمی‌کند و ممکن است علیه آنها اقدام کند. هدف این پیام متقاعد کردن چین به دوری از روند بازسازی تسلیحات ایران است.

به تنهایی اسرائیل نمی‌تواند چین را مجبور کند و دولت آمریکا احتمالاً همکاری موشکی چین با ایران را در اولویت خود قرار نمی‌دهد. اما راه‌هایی وجود دارد که واشنگتن می‌تواند فشار بیشتری بر چین وارد کند تا از پروژه موشکی ایران دوری کند. در چارچوب مذاکرات تجاری جاری بین پکن و واشنگتن، تعلیق همکاری نظامی چین و ایران می‌تواند شرطی برای دسترسی شرکت‌های چینی به فناوری‌های آمریکایی، مانند میکروچیپ‌های Nvidia باشد.

اگر چنین خواسته‌هایی برآورده نشود، ایالات متحده ممکن است به افزایش اطلاع‌رسانی عمومی درباره این اقدامات چین نسبت به شرکای خاورمیانه‌ای مانند کشورهای خلیج فارس روی آورد. چنین اطلاع‌رسانی به یادآوری ناخوشایند فعالیت‌های نظامی چین در منطقه تبدیل می‌شود. تحت حکومت شی جین‌پینگ، مقامات جمهوری خلق چین بارها تأکید کرده‌اند که علاقه‌ای به دخالت در درگیری‌های محلی ندارند و به طرف‌های درگیر سلاح نمی‌فروشند. دولت چین به جای آن، روابط مبتنی بر معاملات تجاری دوجانبه را ترجیح می‌دهد. سند سیاست عربی پکن در سال ۲۰۱۶ از «نتایج برد-برد» سخن گفته و «دخالت خارجی» را محکوم کرده است.

تاریخچه دخالت چین در برنامه‌های موشکی در خلیج فارس این روایت مثبت را تضعیف کرده و تناقضات سیاست موشکی چین در منطقه را برجسته می‌کند. گزارش شده است که نهادهای چینی از تولید موشک‌های محلی عربستان سعودی حمایت می‌کنند. در همین حال، قطر در رژه نظامی روز ملی خود در سال ۲۰۱۷ یک موشک بالستیک برد کوتاه چینی به نمایش گذاشت. این انتقال‌ها می‌توانند پیامدهای جدی داشته باشند: در سال ۲۰۱۶، یک شناور نیروی دریایی امارات متحده عربی توسط موشکی که حوثی‌ها از ایران دریافت کرده بودند و احتمالاً کپی‌ای از موشک چینی بود، هدف قرار گرفت.

سیاست چین در انتقال موشک‌ها به مسابقه تسلیحاتی منطقه‌ای دامن می‌زند و در نهایت بر منافع امنیت ملی متحدان آمریکا مانند اسرائیل و کشورهای خلیج تأثیر می‌گذارد.

با وجود تهدید واقعی و فوری جنگ جدید بین ایران و اسرائیل، ممکن است چین نیاز داشته باشد از خود بپرسد: آیا ارزش دارد که همکاری نظامی با ایران را به قیمت دیپلماسی خودخوانده «برد-برد» در منطقه خلیج فارس ادامه دهد؟

https://www.atlanticcouncil.org/blogs/menasource/is-the-cautious-china-iran-military-cooperation-at-a-turning-point/

*متن فوق صرفا ترجمه تحلیل اندیشکده آمریکایی است

پایان/

۲۹ شهریور ۱۴۰۴ - ۰۸:۰۰
کد خبر: 33311

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 7 + 4 =